سفارش تبلیغ
صبا ویژن

آفتاب سرخ

...چند روزی است که صدای چرخش آسیاب از مطبخ نمی آید سکوت سنگینی خانه را فرا گرفته است. چشمانمان که به در خانه مان می خورد ناگزیر اشکهای بی صدایمان سرازیر می شوند.

 چهره های آن صحابی ها را نمی توانم فراموش کنم. آنها که دست های قوی پدر را با طناب بستند و به راستی چگونه در مقابل اعتراضات مادرم ..آه مادرم با دست بر کمر و صدایی که از آن درد بر می آمد از پدر دفاع می کرد آنها چشمانشان کور شده بود و گوشهایشان کر. و شاید حافظه شان را از دست داده بودند چرا که سفارشات جدم را فراموش کرده بودند سفارشاتی در مورد ما نوه هایش و در مورد مادرم و پدرم ... پدرم! اسم پدرم را که می برم بغضی گلویم را می فشارد همچون خاری در گلو! هر چه می گردم بهتر از او را بیابم بی فایده است.

دست های پدر صبورم چرا بسته اند؟همان دست ها که در جحفه مسلمانان آن را گرفتند به عنوان بیعت. بیعت... یا ولایت؟


ارسال شده در توسط سپیده دیدار

آن شب سرد!

صدای طفلی از داخل کوچه شنیده می شد :
مادرم کـجا رفتی؟ مگر ما چـه گناهی مرتکب شده بودیم؟ چـرا تورا زدند و برادر کوچـکم کجاست؟ مادرم آیا آنها چهره ی مظلومانه ما را ندیدند؟ چرا از پهلویت خون می چکد؟ چرا در خانه مان سوخته است؟

حتی در و دیوار صدای ناله ات را نشنید. ملائک برای تسکین دردهـایت به بالینت آمدند و بالهایشان را برای پاک کردن اشک های یتیم هایت گشودند .

مادر جان پدر رادیدم که غباری از غم چهره اش را پوشانده بودودست های قدرتمـندش دیگر نای کار کردن نداشت.  مادرم دلم برای برادر کوچکم می سوزد مـگر نگفتی به زودی او را مـی بینم پس او چـه شد؟ وقـتی به خـواهرم می نگـرم غـم سال ها را در چهـره ی چهـار ساله اش می بینم. دیدم تو را که شـبانه از خانه مان می روی مادرم دلـم برایت تـنگ می شود خیلی. نمی شود باز برگردی و ما را در آغـوش پر مهـرت بگیری تا اشک برادر و خـواهرم را نبینم؟

 ای کاش پدرم امر به صبر نمی شد. مادرم صبر کن نرو ما بی تو چه کنیم؟ دنیا را بدون تو نمی خواهم ...... دیدارمان به قیامت مادرم، آن گاه که ضربه زننده ها خوار می شوند. و از ضاربین انتقام گرفته می شود.


ارسال شده در توسط سپیده دیدار

خطبه ی حضرت زهرا (س)- فراز دوم:

وَ اَشْهَدُ اَنْ لا اِلهَ اِلاَّ اللَّهُ وَحْدَهُ لا شَریکَ لَهُ، کَلِمَةٌ جَعَلَ الْاِخْلاصَ تَأْویلَها، وَ ضَمَّنَ الْقُلُوبَ مَوْصُولَها، وَ اَنارَ فِی التَّفَکُّرِ مَعْقُولَها، الْمُمْتَنِعُ عَنِ الْاَبْصارِ رُؤْیَتُهُ، وَ مِنَ الْاَلْسُنِ صِفَتُهُ، وَ مِنَ الْاَوْهامِ کَیْفِیَّتُهُ.
اِبْتَدَعَ الْاَشْیاءَ لا مِنْ شَىْ‏ءٍ کانَ قَبْلَها، وَ اَنْشَاَها بِلاَاحْتِذاءِ اَمْثِلَةٍ اِمْتَثَلَها، کَوَّنَها بِقُدْرَتِهِ وَ ذَرَأَها بِمَشِیَّتِهِ، مِنْ غَیْرِ حاجَةٍ مِنْهُ اِلى تَکْوینِها، وَ لا فائِدَةٍ لَهُ فی تَصْویرِها، اِلاَّ تَثْبیتاً لِحِکْمَتِهِ وَ تَنْبیهاً عَلی طاعَتِهِ، وَ اِظْهاراً لِقُدْرَتِهِ وَ تَعَبُّداً لِبَرِیَّتِهِ، وَ اِعْزازاً لِدَعْوَتِهِ، ثُمَّ جَعَلَ الثَّوابَ عَلی طاعَتِهِ، وَ وَضَعَ الْعِقابَ عَلی مَعْصِیَتِهِ، ذِیادَةً لِعِبادِهِ مِنْ نِقْمَتِهِ وَ حِیاشَةً لَهُمْ اِلى جَنَّتِهِ.
وَ اَشْهَدُ اَنَّ اَبی‏مُحَمَّداً عَبْدُهُ وَ رَسُولُهُ، اِخْتارَهُ قَبْلَ اَنْ اَرْسَلَهُ، وَ سَمَّاهُ قَبْلَ اَنْ اِجْتَباهُ، وَ اصْطَفاهُ قَبْلَ اَنْ اِبْتَعَثَهُ، اِذ الْخَلائِقُ بِالْغَیْبِ مَکْنُونَةٌ، وَ بِسَتْرِ الْاَهاویلِ مَصُونَةٌ، وَ بِنِهایَةِ الْعَدَمِ مَقْرُونَةٌ، عِلْماً مِنَ اللَّهِ تَعالی بِمائِلِ الْاُمُورِ، وَ اِحاطَةً بِحَوادِثِ الدُّهُورِ، وَ مَعْرِفَةً بِمَواقِعِ الْاُمُورِ.

و گواهى مى ‏دهم که معبودى جز خداوند نیست و شریکى ندارد، که این امر بزرگى است که اخلاص را تأویل آن و قلوب را متضمّن وصل آن ساخت، و در پیشگاه تفکر و اندیشه شناخت آن را آسان نمود، خداوندى که چشم‏ها از دیدنش بازمانده، و زبانها از وصفش ناتوان، و اوهام و خیالات از درک او عاجز مى ‏باشند.
موجودات را خلق فرمود بدون آنکه از ماده ‏اى موجود شوند، و آنها را پدید آورد بدون آنکه از قالبى تبعیّت کنند، آنها را به قدرت خویش ایجاد و به مشیّتش پدید آورد، بى ‏آنکه در ساختن آنها نیازى داشته و در تصویرگرى آنها فائده ‏اى برایش وجود داشته باشد، جز تثبیت حکمتش و آگاهى بر طاعتش، و اظهار قدرت خود،و شناسائى راه عبودیت و گرامى داشت دعوتش، آنگاه بر طاعتش پاداش و بر معصیتش عقاب مقرر داشت، تا بندگانش را از نقمتش بازدارد و آنان را بسوى بهشتش رهنمون گردد.
و گواهى مى ‏دهم که پدرم محمّد بنده و فرستاده اوست، که قبل از فرستاده شدن او را انتخاب، و قبل از برگزیدن نام پیامبرى بر او نهاد، و قبل از مبعوث شدن او را برانگیخت، آن هنگام که مخلوقات در حجاب غیبت بوده، و در نهایت تاریکى ‏ها بسر برده، و در سر حد عدم و نیستى قرار داشتند، او را برانگیخت بخاطر علمش به عواقب کارها، و احاطه ‏اش به حوادث زمان، و شناسائى کاملش به وقوع مقدّرات.



ارسال شده در توسط سپیده دیدار

حال که این ایام با نام بانوی گرامی عالمین مفتخر شده است بیاییم کمی فاطمه وار باندیشیم و فاطمه وار رفتار کنیم... این روزها فرصت خوبیه برای این کار...


ارسال شده در توسط سپیده دیدار


 خطبه حضرت زهرا(س) -فراز اول-: 

روى انّه لمّا أجمع أبوبکر و عمر علی منع فاطمة علیهاالسلام فدکاً و بلغها ذلک،لاثت خمارها علی رأسها، و اشتملت بجلبابها، و أقبلت فی لمّة من حفدتها و نساء قومها، تطأ ذیولها، ما تخرم مشیتها مشیة رسول‏اللَّه صلى اللَّه علیه و آله،حتّى دخلت علی أبی‏بکر، و هو فی حشد من المهاجرین و الانصار و غیر هم، فنیطت دونها ملاءة فجلست، ثم أنّت أنّة أجهش القوم لها بالبکاء، فارتجّ المجلس، ثم أمهلت هنیئة.
حتّى اذا سکن نشیج القوم و هدأت فورتهم، افتتحت الکلام بحمداللَّه و الثناء علیه و الصلاة علی رسوله، فعاد القوم فی بکائهم، فلمّا أمسکوا عادت فی کلامها فقالت علیهاالسلام:
اَلْحَمْدُلِلَّهِ عَلی ما اَنْعَمَ، وَ لَهُ الشُّکْرُ عَلی ما اَلْهَمَ، وَ الثَّناءُ بِما قَدَّمَ، مِنْ عُمُومِ نِعَمٍ اِبْتَدَاَها، وَ سُبُوغِ الاءٍ اَسْداها، وَ تَمامِ مِنَنٍ اَوْلاها، جَمَّ عَنِ الْاِحْصاءِ عَدَدُها، وَ نَأى عَنِ الْجَزاءِ اَمَدُها، وَ تَفاوَتَ عَنِ الْاِدْراکِ اَبَدُها، وَ نَدَبَهُمْ لاِسْتِزادَتِها بِالشُّکْرِ لاِتِّصالِها، وَ اسْتَحْمَدَ اِلَى الْخَلائِقِ بِاِجْزالِها، وَ ثَنی بِالنَّدْبِ اِلى اَمْثالِها.

روایت شده: هنگامى که ابوبکر و عمر تصمیم گرفتند فدک را از حضرت فاطمه علیهاالسلام بگیرند و این خبر به ایشان رسید، چادر بر سر نهاد، و با گروهى از زنان فامیل و خدمتکاران خود بسوى مسجد روانه شد، در حالی که چادرش به زمین کشیده مى ‏شد، و راه رفتن او همانند راه رفتن پیامبر خدا(ص) بود، بر ابوبکر که در میان عده ‏اى از مهاجرین و انصار و غیر آنان نشسته بود وارد شد، در این هنگام بین او و دیگران پرده‏اى آویختند، آنگاه ناله‏ اى جانسوز از دل برآورد که همه مردم به گریه افتادند و مجلس و مسجد به سختى به جنبش درآمد.
سپس لحظه
‏اى سکوت کرد تا همهمه مردم خاموش و گریه آنان ساکت شد و جوش و خروش ایشان آرام یافت، آنگاه کلامش را با حمد و ثناى الهى آغاز فرمود و درود بر رسول خدا فرستاد، در اینجا دوباره صداى گریه مردم برخاست، وقتى سکوت برقرار شد، کلام خویش را دنبال کرد و فرمود:
"حمد و سپاس خداى را برآنچه ارزانى داشت، و شکر او را در آنچه الهام فرمود، و ثنا و شکر بر او بر آنچه پیش فرستاد، از نعمتهاى فراوانى که خلق فرمود و عطایاى گسترده‏ اى که اعطا کرد، و منّتهاى بى ‏شمارى که ارزانى داشت، که شمارش از شمردن آنها عاجز، و نهایت آن از پاداش فراتر، و دامنه آن تا ابد از ادراک دورتر است، و مردمان را فراخواند، تا با شکرگزارى آنها نعمتها را زیاده گرداند، و با گستردگى آنها مردم را به سپاسگزارى خود متوجّه ساخت، و با دعوت نمودن به این نعمتها آنها را دو چندان کرد... "




ارسال شده در توسط سپیده دیدار
   1   2      >